نقد فیلم میان ستاره ای (interstellar) | برسی و موشکافی فیلم میان ستاره ای| interstellar 2014
سلام به شما محتوا گران عزیز . به سایت محتواگرشو خوش آمدید. در این مقاله قرار است به نقد فیلم میان ستاره ای (interstellar) بپردازیم. پس در ری اکت به فیلم میان ستاره ای همراه ما باشید.
من در این مقاله تمام نکات علمی فیلم را به زبان ساده توضیح میدهم چون در این فیلم بیشتر مطالب یا کاملا علمی هستند با از روی یک نظریه عملی که هنوز اثبات نشده ساخته شدند.
همچنین اگر به فیلم و سریالهای علمی و تخیلی علاقه دارید میتوانید نقد سریال لوکی (Loki) | بررسی و موشکافی قسمت اول از فصل دوم را هم مطالعه کنید.
نقد فیلم میان ستاره ای برسی و موشکافی فیلم میان ستاره ای| interstellar 2014
اگر دوست دارید این فیلم میان ستاره ای (+)برای شما اسپویل نشود لطفا ابتدا فیلم میان ستاره ای رو ببنید و سپس این مقاله را بخوانید.
نقد فیلم میان ستاره ای | interstellar 2014
در نقد فیلم میان ستاره ای باید بگویم داستان فیلم اول با یک کابوس شروع میشود. کابوس شخصیت اصلی این داستان یا همان قهرمان داستان که توی کابوس میبینه که داره سقوط میکنه و ما در اینجا میفهمیم که قهرمان داستان یعنی (کوپر) قبلا یک خلبان شاتل های فضایی بوده .
و میفهمیم که فیلم در زمان آینده اتفاق میوفته زمانی که کرهی زمین بخاطر تغیرات اقلیمی، دیگه زیستگاه مناسبی برای آدم ها نیست و گیاهان در حال انقراض هستن و عادت غذایی مردم به اجبار در حال تغیر است.
مثلا داخل فیلم نشان میدهد که زمین های کشاورزی بادام درحال سوزاندن محصولاتشون هستند و گیاه بادام داره برای همیشه منقرض میشود. همه جا را گرد و غبار گرفته است و ادم ها از بیماری های تنفسی کشته میشوند.
و در جلوتر متوجه میشویم که دولت ها دیگه هیچ جنگ افزاری تولید نمیکنند . چون به حدی تهیه غذا سخت شده که تمام تمرکز دولت ها روی کشاورزیه ، و هیچ چیزی دیگه وجود نداره و فقط مردم در حال کشاورزی هستند و میلیارد ها نفر هم مردند و تعداد کمی از مردم دنیا زنده ماندند.
در این شرایط دختر کوپر که اسمش (مورف) است یک روح را داخل کتابخونه اتاقش پیدا میکند.
یک روح که وسایل رو روی زمین می اندازد و میتونه اجسام رو تکون بده اما کار دیگه ای نمیتونه انجام بدهد که جلوتر میفهمیم که چرا فقط میتواند اجسام را تکان دهد ولی نمیتواند کار دیگه ای انجام بده. و اینکه در این میان هیچ کس حرف (مورف) را باور نمیکند و همه فکر میکنند که فقط یک کتاب افتاده و اتفاق خاصی نیوفتاده تا اینکه بعد از یک طوفان شن پنجره اتاق (مورف) باز میمونه و گرد و غبار داخل هوا تخت تاثیر یک نیرو گرانشی خاص قرار میگیرد و شکل یک بارکد را روی زمین میگیرد و همین باعث میشه تا (کوپر) برای اولین بار حرف دخترشو جدی میگیرد .
کوپر خودش روی بارکد کار میکند و متوجه میشود این بارکد توسط نیرو گرانش روی زمین کشیده میشود.
و این نکته مهم است که چرا این روح با نیروی گرانش ارتباط میگیرد و نکته دیگه که کوپر متوجه آن میشود وجود مختصات جغرافیایی است که درون بارکد وجود داره که یعنی این بارکرد در واقع داردآدرس یک مکان را نشان میدهد.
کوپر داخل نقشه مختصات را پیدا میکند و با ماشینش بعد چند ساعت رانندگی به آن محل میرود در آنجا متوجه میشود سازمان ناسا که فکر میکرد خیلی وقت است که منحل شده در اینجا به طور مخفیانه روی یک پروژه کار میکند.
نقد فیلم میان ستاره ای (interstellar) | پروژه (لازرس) چیست؟
پروژه ( لازرس ) بخش مهمی رد نقد فیلم میان ستاره ای میباشد. این اسم از روی یکی شخصیت واقعی الهام گرفته شده. یک شخصیت واقعی از انجیل این فرد کسی بوده که توسط عیسی مسیح چهار روز بعد از مرگش دوباره زنده میشود و هدف این پروژه داخل داستان این است که انسان هارو به یک سیاره دیگر انتقال دهد.
و همونطور که شخصیت داخل داستان زنده شد این پروژه میخواهد انسان ها را از یک مرگ حتمی نجات دهد.
در فیلم میان ستاره ای (interstellar) چه بلایی به سر زمین آمده است؟
وضعیت زمین در نقد فیلم میان ستاره ای. همون طور که داخل ازمایشگاه ناسا نشون داده میشود به زودی گیاه ذرت که اخرین غذای باقی مونده برای انسان ها بوده برای همیشه منقرض میشود و دیگه بحران غذا عالم گیر میشود.
در اینجا پروفسوری به نام (برند) که داره همه توضیخاتو به کوپر میدهد که قبلا دوستش بوده و به کوپر نشان میدهد که هدف این پروژه چه هست و چه اتفاقی باعث به وجود اومدنش شده. (برند) به کوپر نشان میدهد که از پنجاه سال قبل یک کرم چاله نزدیک سیاره مشتری به وجود اومده.
و اینکه کرم چاله در طبیعت به وجود نمیآید و یک نفر آن را ساخته است و اینکه کار چه کسی بوده مشخص نیست و ضاهرا (آنها) هر کسی که هستند میخواهند به انسان ها کمک کنند. چون انتهای این کرم چاله به یک کهکشان دیگر ختم میشود که درست مقابل یک منظومه ای است که دوازده سیاره به دور آن میچرخد که هر کدومشان ممکن است مناسب برای زندگی انسان ها باشد.
ناسا در این میان از این فرصت استفاده کرده و دوازده تیم را به هر کدام از این سیاره ها فرستاده تا بفهمند که کدام یک از این سیاره ها قابل سکونت هستند . و ده سال از این موضوع میگذرد و سه نفر از این دوازده تیم این پیام رو ارسال کرده اند که سیاره ای که روی آن فرود آمدند قابل سکونته .
آیا میشود انسان ها را به سیاره ای دیگر انتقال داد؟
در اینجا کوپر میپرسه که اگه سیاره ای پیدا کردید چطور میخواهید میلیون ها نفر رو به این سیاره ها انتقال بدهید . برند در جواب این سوال میگوید که دوتا نقشه وجود دارد اول از همه ساختن یک ایستگاه فضایی غول پیکرکه برای بلند کردن همچین سازه ای به دانش بیشتری در رابطه با نیروی گرانش احتیاج داریم.
چون همچین سازه ای با این نیروی گرانشی که زمین داره هیچ وقت نمیتونه از زمین بلند بشه و برای اینکه بتونن همچین ایستگاهی را از زمین بلند کنند باید مثل اون لحظه ای که ذرات غبار کف کتابخونه کوپر یک بارکد را ساختند.
به این معنا که نیروی گرانش در بعضی مکان ها قوی تر و بعضی جاها ضعیف تر باید بشر به دانشی دست پیدا کنند که بتوانند نیروی گرانش رو در بعضی قسمت ها کاهش بدهد تا بتواند همچین ایستگاهی رو از زمین بلند کند و این یعنی دانشی که سازنده این بارکد دارد به دست ناسا بیوفتد میتواند یک ایستگاه را از زمین بلند کند.
اما هنوز این دانش کامل نشده است و هنوز بشر توانایی بلند کردن این ایستگاه را ندارد و در اصل این پروژه پیدا کردن یک سیاره برای زندگی و پروژه بلند کردن ایستگاه فضایی از زمین به طور موازی در حال پیشرفت هستند.
اما اگر این پروژه موفق نشود نقشه ی دومی هم وجود داره و اون این است که فقط پنج هزار تا جنین یخ زده را با سفینه به یه سیاره قابل سکونت بفرستند و در آنجا یک تیم از این پنج هزار جنین مراقبت کنند و اونها را بزرک کنند تا کلونی جدیدی از انسان ها درست شود
و درست در اینجا ناسا میخواهد یک تیم جدید به آن کهکشان بفرستد تا به اون سه سیاره که ادعا کرده اند قابل سکونت هستند را برسی کنند و پرفسور از کوپر میخواهد که تا ریاست این تیم را به عهده بگیرد.
ناسا چرا به کوپر این پست مهم را پیشنهاد مهم را داد؟ | نقد فیلم میان ستاره ای
شاید براتون سوال شده باشه که چرا ناسا کوپر را برای انتخاب ریاست انتخاب کرد به این دلیل بود وقتی کوپر ناهنجاری گرانشی را برای پرفسور تغریف کرد ناسا به این نتیجه رسید که (آنها) کوپر را انتخاب کرده اند.
در اینجا کوپر قراره ریاست را به عهده بگیره و در این چند سالی که سفر کوپر طول میکشد پروفسور باید جواب علمی برای بلند کردن ایستگاه از روی زمین را پیدا کند.
کوپر از خانواده اش خداخافظی میکند و هدایت سفینه به نزدیک کرم چاله به عهده میگیرد و به نزدیکی یکی از سه تا سیاره میرسد. اولین سیاره ای که انتخاب میکند بسیار بزرگه و به یک کرم چاله نزدیک است و ده سال است که از این سیاره سیگنال برای زمین ارسال میشود که این سیاره قابل سکونته اما مشکلی که وجود داره این است که این منظومه به سیاه چاله (گرگنجوا) نزدیک است.
در نقد فیلم میان ستاره ای، سیاره ی اول چگونه بود؟
کوپر همراه تیمش بعد یک عالمه دعوا و جنجال قبول میکنند که روی سیاره اول فرود بیایند اما وقتی وارد سیاره میشوند متوجه میشن که ارسال سینگال بخاطر یک نقص فنی بوده است و سفینه ای که روی سیاره فرود امده نابود شده و نکته جالبی که اینجا وجود داره این است که سفینه فقط چند دقیقه است که روی این سیاره فرود آمده و متوجه میشوند که ده سال زمین معادل چند دقیقه روی این سیاره است.
کوپر وقتی درحال فرار از این سیاره بوده با یک موج برخورد میکند برای نیم ساعت درون سیاره گرفتار میشوند و این سیاره اصلا قایل سکونت نیست و موج هایی به اندازه چند کیلومتر دارد وقتی بالاخره کوپر میتواند از این سیاره فرار کند میبیند که تمام اعضای تیمش داخل سفینه پیر شده اند چون 23 سال از رفتن آنها گذشته بود.
هدف برند در واقع چه بود؟ | نقد فیلم میان ستاره ای (interstellar)
اما کوپر تسلیم نمیشود اما به قدری سوخت ندارند که به دوتا سیاره که سیگنال مناسبی داشتند برود در آخر تصمیم میگیرد که به ناچار نزدیک ترین سیاره برود. اما وقتی به سیاره دوم میرسند میفهمند که این سیاره اصلا قایل سکونت نبوده وکسی که سیگنال رو فرستاده برای اینکه نمیخواسته بمیره این سیگنال را فرستاده تا تیم نجات به کمکش بیایند و هدف دیگه ای نداشته.
و اینجا کوپر متوجه میشه که پروفسور میدانسته که بشر اطلاعات کافی در رابطه با گرانش نداره و میدونسته که بشر هیچ وقت نمیتواند جواب معادله را پیدا کند تا بتواند به اطلاعات درون سیاه چاله ها دست پیدا کند و با استفاده از اون اطلاعات نیروی گرانش رو تحت سلطه خودش نگه دارد
و فقط هدف پروفسور فرستادن آن پنج هزار جنین بوده و در رابطه با دلیل دروغش این بوده که ناسا حاضر به سرمایه گذاری روی این پروژه بشود.
کوپر باز هم تسلیم نمیشود و تصمیم میگیرد با نیروی گریز از مرکز سیاه چاله سفینه اش را به سیاره سوم برساندخودش را به مدار سیاه چاله نزدیک میکند و دوباره تحت خمیدگی فضا و زمان قرار میگیرد و با این کار باعث میشود که نیروی گریز از مرکز درون سفینه به وجود بیاید و وقتی این نیرو به اندازه کافز رسید کوپر همکارشو با یه سفینه کوچک تر به سمت سیاره سوم پرتاب میکند و با این کار سفینه کوچک تر مثل یک قایق نجات عمل میکند و خود کوپر به داخل سیاه چاله کشیده میشود. و همکارش بدون سوخت به سمت سیاره سوم میرود .
کوپر که به سمت سیاه چاله کشیده میشود تسلیم نمیشه و یکی از ربات های داخل سفینه به نام(مارس) بوده است رو به قلب سیاه چاله پرتاب میکند و ازش میخواهد که اطلاعاتی که پرفسور نیاز داشت برای اینکه بتواند فرمول تغیرنیروی گرانش را پیدا کند از قلب سیاه چاله بدست بیاورد تا شاید راهی برای ارسال این اطلاعات به زمین پیدا بشود.
درون سیاه چاله چه اتفاقی برای کوپر می افتد؟ | نقد فیلم میان ستاره ای (interstellar)
اتفاق عجیبی میوفتد و کوپر خودش را داخل جایی شبیه کتابخانه پیدا میکند و متوجه میشود که (آنها) اجازه ندادند که کوپر به سمت سیاه چاله کشیده شود و نجاتش داده اند و این کتابخانه فضای چهار بعدی است که بیگانه ها آن را به سه بعدی تبدیل کرده اند.
کوپر متوجه میشود که بیگانه ها این کتابخانه را ساخته اند تا او بتواند با دخترش ارتباط برقرار کند و میفهمد روحی که درون اتاق دخترش بود در اصل خودش بوده است که تلاش میکرده با نیروی گرانش با دخترش تماس بگیرد و به همین دلیل کتاب ها و اجسام روی زمین میافتادند.
او از طریق کتابخانه به زمانی میرود که دخترش بزرگ شده و به کمک نیروی گرانش که میتواند از زمین عبور کند با دخترش در گذشته تماس بگیرد و اطلاعاتی که رباتش از دل سیاهچاله بدست اورده را به دخترش از طریق مورس کد انتقال بدهد و وقتی این کار را انجام میدهد به یکباره کتابخانه ناپدید میشود.
پایان داستان چگونه بود؟ | نقد فیلم میان ستاره ای
حالا کوپر از خواب بلند میشود در حالی که شصت و سه سال به آینده سفر کرده است و بعد از بیدار شدن متوجه میشود که (آنها) در واقع انسان های زمان آینده بوده اند که موفق شده بودند با نیروی گرانش برای انسان های گذشته کرم چاله بسازندو یا از داخل سیاهچاله نجاتش دهند
کوپر متوجه میشود که دخترش با اطلاعاتی که از درون سیاه چاله بهش رسیده بودند فرمول تغیر نیروی گرانش را بدست بیاورد و بشر موفق به ساخت ایستگاه های فضایی شده است که در فضا شناور هستند و بشر از کره زمین فرار کرده ولی هنوز موفق به پیدا کردن سیاره مناسبی نشده کوپر به ملاقات دخترش که حالا از خودش بسیار بزرگ تر شده میرود
دخترش به او میگوید که بهتر است اینجا نمانی و به دنبال همکارت که به سیاره سوم پرتاب شده بروی .
در صحنه آخر میبینیم که همکارش روی سیاره سوم در حالی که سر قبر فضانوردی ایستاده که برای اولین بار به این سیاره سفر کرده بود یعنی یکی از اون دوازده نفر این فضانورد بعد از اینکه سیگنال را فرستاده انقدر منتظر بقیه انسان ها مانده که پیر شده و مرده چون برند 60 سال بعد از ارسال سیگنال به انجا رسیده در آخر میبینیم که برند کلاهش را برمیدارد و میفهمه این سیاره فضای مناسب و هوای قابل تنفس دارد و یعنی کوپر موفق تموم شد و انسان موفق به پیدا کردن سیاره قابل سکونت شد.
هدف کلی داستان این فیلم چه بود؟ | نقد فیلم میان ستاره ای (interstellar)
این فیلم، سرشار از مفاهیم و پیامهای گوناگون بود. البته میتوان برداشت های مختلف از هدف اصلی فیلم داشت که هر کدام در حد خود، منطقی و قابل احترام و اهمیت هستند.
کارگردان فیلم (کریستوفر نولان)، تاکید بسیاری بر مفاهیمی مانند (فداکاری و عشق) داشت.
و دیدیم که کوپر و بعضی از همراهانش چگونه برای نجات انسان ها ، تلاش و فداکاری کردند.
و دیدیم که نظر کوپرهم درباره عشق تغییر کرد زیرا او در میان فیلم موافق عشق نبود ، اما در قسمت های پایانی و داخل سیاهچاله، به کمک «عشق» موفق به برقراری ارتباط با دخترش شد.
2 نظر
فیلم خوبی هست وشماهم عالی نقد کردید ممنون
سپاس از همراهی شما دوست عزیز. لطفا اسم و فامیل خودتون رو بگین تا در سایت ثبت کنیم و نظرات بعدی و ارزشمند شما را به اسم و تصاویر خودتون داشته باشیم.