نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun) | برسی نکات مهم این سریال | Shogun 2024
سلام به شما محتوا گران عزیز . به سایت محتواگرشو خوش آمدید. در این مقاله قرار است به نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun) بپردازیم.
پس درنقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun) ، برسی مفهوم خاص این سریال (+) همراه ما باشید.
اگر دوست دارید این سریال برای شما اسپویل نشود لطفا قسمت ششم سریال شوگون را تماشا کنید و سپس نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun) را بخوانید .
برسی نکات مهم این سریال | shogun 2024
قسمت ششم سریال شوگان نیز با داستانی در همان مسیر ادامه یافت و احتمالا جنگ های بزرگی که قرار است با آن روبرو شویم در قسمت پایانی این سریال خواهد بود .
با شروع قسمت ششم فلشبکی به دوران کودکی ماریکو و لیدی اوچیبا داریم که جایی را به ما نشان می دهد که علت تشکیل حصار هشت لایه ای که ماریکو دارد را نشان می دهد.
در اینجا دو دوست را به ما نشان می دهد که درون دوران کودکی و قسمتی از جوانیشان رفیق بوده اند و اتفاقاتی که رخ می دهد باعث می شود که این دو شخصیت روبروی همدیگر قرار بگیرند.
چه اتفاقاتی در این قسمت رخ داد؟ | نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun)
در این قسمت دیدیم شخصیت تایکو بخاطر اینکه نمی توانست پسردار شود آمد و لیدی اوچیبا را بعنوان زن خودش انتخاب کرد و تا بتواند از طریق او یک وارث داشته باشد .
ما در اینجا با دو شخصیت تاریخی روبرو می شویم یکی شخصیت آیو و دیگری شخصیت نِنه که در واقعیت هم وجود دارد.
در اتفاقاتی که به ما نشان می دهند تقریبا می شود گفت که بسیار به اتفاقات درون تاریخ مشابه است .
در ادامه با نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun) همراه ما باشید.
تغیرات تاریخی این قسمت چیست ؟ | نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun)
در این قسمت یکی از تغییرات تاریخی که در سریال بهوجود آوردند را می بینیم که شخصیت لیدی اوچیبا که در اصل خواهر نوبوناگا بود که این شخصیت همان شخصیت کرودا درون سریال است یعنی در اصل کرودایی که می بینیم درون سریال تبدیل به پدر لیدی اوچیبا شده ولی درون تاریخ در اصل داییه شخصیت لیدی اوچیبا بوده.
و این موضوع جزوی از تغییرات مثبت این سریال است هدف لیدی اوچیبا از انتقامی که می خواهد بگیرد و دشمنی که با ماریکو پیدا کرده به این دلیل است که پدر ماریکو کسی بوده است که پدر لیدی اوچیبا را به قتل می رساند.
البته این قتل به دلیل این بوده است که پدر لیدی اوچیبا یک دایمیو ظالم بوده و به بقیه ظلم می کرده و اینگونه پدر ماریکو جلوی او می ایستد .
و انتقامی که در اینجا می بینیم می تواند مسیر ماجرا را مقداری جذابتر کند .
رابطه بین ماریکو و لیدی اوچیبا چیست ؟ | نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun)
با توجه به چیزی که درون تاریخ پیش آمده و اتفاقات سیاسی که برای آنها پیش آمده درون این سریال دو کاراکتر زن را می بینیم که هر دو هدفشان انتقام گرفتن است و دلیل هر دویشان هم پدرشان است که از دست دادند.
دو رفیق قدیمی که الان دشمن همدیگر شدند البته اگر زندگی این دو کاراکتر را نگاه کنیم تا حدودی شبیه به هم هستند .
هر دو مجبور به یک ازدواج اجباری شدند و برای اینکه بتوانند زندگیشان را ادامه بدهند هر کاری می کنند البته لیدی اوچیبا حتما زندگی بهتری نسبت به ماریکو داشته.
در ادامه با نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun) همراه ما باشید.
نکات مهم این قسمت | نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun)
نکته دیگری که درباره ماریکو وجود دارد این است که می بینیم همسرش درون صحبت هایی که با تورناگو دارد هم درون رفتار و حرفهایش کاملا مشخص است که عاشق ماریکو است .
فلشبکهایی که به گذشته این شخصیت می زنند از چهره او کاملا مشخص است که از ماریکو خوشش می آمده ولی با اتفاقاتی که پیش آمده و خیانتی که پدر ماریکو انجام داده باعث می شود که فرهنگ سامورایی و غرور سامورایی این اجازه را ندهد که او علاقه اش را نشان بدهد.
حتی وقتی خود تورناگو به او می گوید که بیخیال ماریکو شو و از او جدا شو می بینیم که این کار را انجام نمی دهد و به این دلیل است که خودش هم می داند که به او علاقمند است و این علاقه خیلی ریز درون قسمت های مختلف نشان داده شده.
سیاست عجیب و غریب تورناگو که با وجود اینکه می داند بین ماریکو و جان یکسری احساساتی وجود دارد و مطمئنا برای آنها جاسوس گذاشته و به همین دلیل و اتفاقاتی که رخ داده آن دو را می فرستد تا به سراغ کیکو بروند و در آنجا احساساتی که جان و ماریکو نسبت به همدیگر دارند را نشان می دهند.
دلیل تورناگو برای فرستادن جان و ماریکو به پیش کیکو چیست ؟ | نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun)
و همچنین حسادتی که ماریکو از خود در این قسمت نشان می دهد کاملا مشخص است دلیل اینکه تورناگو آنها را به آن مکان فرستاد تنها لذت های فیزیکی نبود و هدفش چیز دیگری بود که شما متوجه می شوید کاتو در بین صحبت هایی که می کند می گوید کسانی که به اینجا می آیند به دنبال لذت های فیزیکی نیستند اینجا می آیند تا بتوانند اتفاقات بزرگی که روی روحشان تاثیر گذاشته است را دور بیندازند و از گذشته خود فرار کنند.
و این چیزی است که مطمئنا تورناگو درباره ماریکو می دانسته و به همین دلیل او را به اینجا فرستاده تا با حرف هایی که زده می شود و اتفاقاتی که پیش می آید ذهن او خالی بشود و مشغولی هایی که دارد کمتر شود .
حرفهایی که کاراکتر کیکو به ماریکو می زند تا آنها را به جان بگوید در اصل دارد به هر دو تا شخصیتی که اینجا می بینیم اثر می کند و حرفهایی که زده می شود باعث می شود تا ذهنیتی که ماریکو دارد و از نظر روحی ب هم ریخته است مقداری تغییر کند و بتواند آزاد شود و در کنار حرفهایی که می زند به جان و ماریکو احساساتش را نسبت به جان به ما نشان می دهد که اتفاق بسیار جالبی را در این میان پیش می برد.
و سیاست عجیب و غریبی که تورناگو دارد تمام آدمهایی که در اطراف او هستند و زندگی می کنند را در بر می گیرد و همه آنها را زیر نظر دارد و حتی می بینیم که ماریکو می پرسد که بین تو و جان احساساتی وجود دارد و ماریکو هم می گوید که چیزی وجود ندارد ولی مطمئنا توروناگو از این موضوع اطلاع کامل دارد.
در ادامه با نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun) همراه ما باشید.
نکات تاریخی این قسمت چه بود ؟ | نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun)
یک نکته تاریخی که در اینجا وجود دارد این است که کاراکتر بونتارایی که می بینیم الهام گرفته از روی تادوکی استو شخصیت تاریخی که از روی کاراکتر ماریکو درست شده است در یک زمانی درون تبعید بوده و در جای دور نگه داشته می شده و او را مخفی کرده بودند و وقتی حاکم جدیدشان یعنی همان تایگوی متوجه این اتفاق می شود دستور می دهند تا او را بیاورند و درون قلعه اوزاکا برود .
و اینگونه است که او وارد اتفاقات این قلعه می شود درون این قسمت متوجه شدید که فرمانده توپخانه همینطوری دست به دست می چرخد تا این قسمت به دست جان می رسد و اتفاقاتی که می افتد خیلی کامل و واضح مشخص است و که تورناگو بسیار به جان اعتماد دارد و اعتمادش بسیار بیشتر از بیشتر نسبت به تمام شخصیت هایی است که دور و بر او وجود دارند.
برای یابو چه اتفاقاتی رخ میدهد؟ | نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun)
یابو تمام قدرتی که داشته را کم کم دارد از دست می دهد و از آن قدرت دور می شود و ارتشی که مال خودش بوده را دیگر حتی رهبری نمی کند.
متوجه می شویم بازی سیاسی که تورناگو بوجود آورده توانسته قدرت را از سمت یابو کنار بکشد و دیگر نگذارد که او ارتش را جلو ببرد و ارتشی که او داشته قدرتش را کاملا از دست بدهد و از کنترل او خارج شود.
در اینجا جان دارد رتبه اش حتی از یابو هم بالاتر می رود و این مسأله را کاملا نشان می دهند که تورناگو می دانسته که یابو ممکن است در جایی از ماجرا پشتش را خالی کند و پیش ایشیدو برود و به همین دلیل سعی می کند که قدرت را از او بگیرد .
یکی از قسمت های جذابی که اینجا با آن روبرو می شویم جایی است که دارد به ما محاصره قلعه اوزاکا را نشان می دهد.
در ادامه با نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun) همراه ما باشید.
نماد سوختن پرنده به چه معناست ؟ | نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun)
در محاصره قلعه اوزاکا، شروع اتفاقات با آتش و پرندهای آغاز میشود. پرنده در آتش سوختن نماد مرگ آزادی است و قرار است که کاراکتری در این میان کشته شود.
شورایی که وجود دارند در اینجا کاملا به عروسکهای خیمه شب بازی تبدیل شده اند و دیگر نقشی برای انها وجود ندارد و قدرت در دست ایشیدو و لیدی اوچیبا است.
همچنین کاراکتر ایشیدو قبلاً در تاریخ وجود داشته که نامش ایشیدا بوده و وقتی قلعه اوزوکا را محاصره میکندبه تمام سران میگوید که یا با من متحد شوید یا کنار بکشید .
در این میان در روایت تاریخی زمانی که این محاصره رخ میدهد گریسیا یعنی همان کاراکتر ماریکو داخل قلعه بوده و برای اینکه کسی نتواند از او سو استفاده کند به یکی از کارکنانش دستور میدهد تا او را بکشد چون طبق قوانین نمیتوانسته خودکشی کند ولی درون داستان سریال ماریکو اصلا درون این اتفاقا وجود ندارد و در مکانی دیگر است .
رابطه بین ایشیدو و اوچیبا چیست ؟ | نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun)
و در اینجا و ادامه میبینیم که اوچیبا میآید و مخ ایشیدو را میزند و میگوید که اگر قدرت خود را بدست آورد، میتواند همه چیز را کنترل کند و همه چیز شامل خود او هم میشود .
حتی در اینجا به صورت غیر مستقیم علاقه ایشدو به اوچیبا را نشان میدهند.
و اوچیبا به خاطر شخصیت باهوشی که دارد، متوجه این اتفاق میشود و او را به سمت مسیری که میخواهد میبرد. و کاملا مشخص است که اوچیبا به او یک پیشنهاد میدهد که به جلو بروند و قدرت را به دست آورده و همچنین برای خودش بتواند داشته باشد.
همچنین در این قسمت ایشیدویی که با آن روبرو هستیم، تبدیل به یک ویلن کامل میشود و به سوگییاما میرود.
خندان بودن ایشیدا به این معناست که از کاری که انجام میدهد، راضی است.
وقتی که سوگیاما به قتل رسید انها اعلام کردند که راهزنان باعث این اتفاق بودند ولی همه میدانند که این کاری است که توسط ایشیدو و اوچیباها انجام شده است.
حتی تروناگو نیز متوجه این اتفاق شده که این به طور غیرمستقیم یک تهدید برای تمامی افرادی که در آنجا زندگی میکنند به وجود میاورد و برای همه افرادی که در تیم روناگو هستند، این را میگوید که اگر تلاش کنند و مخالفت کنند و در تیم تروناگو بمانند ، خودشان و خانوادهشان را در معرض خطر قرار میدهند.
این تهدید بزرگ و غیرمستقیم نشان میدهد که قدرت در این منطقه برای لیدی هوچیبا و ایشیدو است.
در ادامه با نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun) همراه ما باشید.
نقشه اسمان سرخ چه بود ؟ | نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun)
پس از این اتفاق، تروناگو که نمیخواست نقشه اسمان سرخ را عملی کند تصمیم میگیرد به سمت نقشه آسمان سرخ یا آسمان زرشکی بروند و آن را اجرا کنند.
آسمان سرخ یعنی یک نقشه برای حمله به قلعه و به دست آوردن قدرت تا بتواند شورا را سرنگون کنند و تورناگو را جایگزین کنند.
و آنها میخواستند تا این ماموریت را به سرعت انجام دهند بدون آنکه درگیریها بزرگ شود و به سرعت به آنجا بروند و آن را کامل تحت کنترل خود قرار دهند و بازی را به سود خودشان بچرخانند.
در ابتدا تورناگو نمیخواست این ایده را قبول کند به دلایل مختلف از جمله تأثیر زلزله بر لشکرش داشت و بیشتر لشکری که تورناگو دارد، به دلیل زلزله و اتفاقاتی که رخ داده، داغون شدهاند و تورناگو نمیخواهد شوگون بازی را بیاورد و همیشه میگوید که او شوگون نیست. اما روند داستان به سمتی پیش میرود که او مجبور است این کار را انجام دهد.
و همچنین مجبور میشود که به سراغ برادر یا ناتنی خود، سایکی برود تا ببیند آیا میتواند او را متحد خود کند یا خیر.
اگر او متحد نشود، مجبور است به دنبال گروههای دیگر بگردد، مانند گروه پرتغالیها که در سریال وجود داشت .
نکات پایانی در رابطه با قسمت ششم سریال شوگان | نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun)
در این قسمت به نظر نمیرسد که به طور مستقیم وارد یک جنگ و درگیری عظیم شویم، بلکه در این قسمتهای پایانی بیشتر به نبرد بزرگ اشاره خواهیم کرد.
علاوه بر این، تاکنون صحنههای اکشن کم هزینهتر شدهاند، که نشان میدهد در این مرحله از داستان، داریم شاهد تغییر در سبک نبردها هستیم.
و امیدواریم که در قسمتهای پایانی سریال، تمرکز بر روی نبردهای بزرگ و شمشیرزنی بهتر قرار گیرد. پ ببینیم که جان از توپها و کشتیهای خود استفاده کنند تا داستان جذابتر شود و اتفاقات بزرگی که در سریال دیدهایم، داستان را تکمیل میکند.
تاکنون سریال بیشتر به یک شطرنج بین دو کاراکتر مهم با حالت سیاسی شبیه بوده و هنوز به نبردهای بزرگ وارد نشدهایم.
با توجه به اینکه همه در حال روبرو شدن با یک فیلم تاریخی و بازی سیاسی هستند، قطعاً علاقهمندند تا با نبردهای بزرگ روبرو شوند.
با تشکر از شما که ما را در نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun) همراهی کردید .
نظرات و پیشنهادات خود را در رابطه با نقد قسمت ششم سریال شوگون (Shogun) در بخش کامنت با ما در میان بگذارید.